postheadericon آخرین ایستگاه

چمدانم را بر میدارم آخرین ایستگاه: ایستگاه دلهای شکسته است بار خاصی ندارم جزخاطرات بی عشقی از تو. و بغضی که هیچ وقت نخواستم به گریه تبدیل  بشه که شاید غرورشکسته ام را مرحمی باشد,,, میروم آهسته ولی سنگین,,  دیگر منتظر کسی نیستم در کنار جاده درختی تنها همچو من بار تنهاییش را از قامت خمیده درخت میشود فهمی درخت را بغل میکنم وبا صدای بلند سالهای از دست رفته را می گریم ومی گریم.........

آرشیو وبلاگ

درباره من

دنبال کننده ها

با پشتیبانی Blogger.