postheadericon من و مز رعه اى به نا م وطن

با ز هم ....بيدا ر شدم .. از خو ا ب ... گو يا از خو اب غفلت... ولى نه با صدا ى چكا وك .. نه با  آو از خر و س ،نه با نگ دست فرو ش.  نه ،نه فقط با قا ر قا ر كلا غهای  سيا ه  پر.... پرده را كنا ر زدم. درخت رو به رو يم خاليست. خا لى از گنجشكا ن بیقر ا ر... كجا يند كبو تران پيا م آور... كجا رفتند پر ستوها ى آزادى.  كجا يند بلبلان سرمست... مر غا ن عا شق را چه شد؟  چه آمد بر سر مزرعه؟   جغد ها و كلا غها همدست شده اند  و براى خفاشان كا ر مى كنند...  مترسك با آنها همدست شده. ديگر هيچ كشا ورزى در مزرعه اش متر سك برا ى تر ساندن پليد ى ندا رد،  چو ن  ديگر زمينى بر اى كشت وجو د ندا رد.  همه زندا ن است ... و جا رى در زمينها خون  و اشك . آه زمين، آه وطن، چه شد مز رعه سبز پر اميد؟ چه شد؟

آرشیو وبلاگ

درباره من

دنبال کننده ها

با پشتیبانی Blogger.