postheadericon باٰزمی تابدبه هم باز

باٰزمی تابد به هم، باز می بافدبه هم ، كلاف سر در گمی باز می پیچد به هم :سرگشتگی  دردستان مادرم,,,,,,,اومی بافد كه باز‍ شادم كند. به خیالش از غم آزادم کند....غافل است . در هم می بافد مرا.  باز مبهم میبا فد نقش مرا.  خسته ام دیگر از این پیچیدگی. خسته ام از این همه درمانگی. دیگر نباف بشكافش...یاكه می بافی بزن طرحی دگر...طرحی از دلداد¨گی... طرحی از آزادگی..

آرشیو وبلاگ

درباره من

دنبال کننده ها

با پشتیبانی Blogger.